Главная > ЭТНОПОЛИТИКА / ЦЕНТР КВАНТОВОГО МЫШЛЕНИЯ > ارتباط با یک ایرانی مثل یک بازی شطرنج است

ارتباط با یک ایرانی مثل یک بازی شطرنج است


13-11-2022, 18:25. Разместил: Gulnara.Inanch

عکس: ایران, ,2012, گلنارا اینانج

 ایران سالگرد 41 ساله انقلاب اسلامی را در شرایط جدید خارجی و داخلی

جشن می گیرد.   طی این سالها ، ایران از کشوری صادر کننده اسلام به کشوری که فرهنگ اسلامی را گسترش می دهد تبدیل شده است ، و این در واقع ترویج ارزش های مادی و اخلاقی کشور و مردم  قبل از اسلام است.

از زمان تأسیس دولت اسلامی ، ایران توانسته است  از تلاشهای   دولت های غربی برای تغییرحکومتهای موجود در جهان ، از جمله "انقلاب های رنگی" ، کنتر بزند. هربار کسانی که می گویند"ایران نه عراق نیست ، نه لیبی" از کسانی که می گویند " اکنون نوبت ایران است" ، پیشی میگیرند. وقتی ایران  گفته می شود ، البته منظور افرادی که دولت را تشکیل می دهند است.  

وقتی از ایران صحبت می کنم ، اگر  از ذهن اول اسلام خطور میکند، سپس دین زرتشت و تخت جمشید و کوروش و پرسوپولیس به یاد می اید. پذیرفتن  ایران به عنوان یک جامعه  یکرنگ  و یکنواخت و سرتاسر شیعه  درست نیست. در 41 سال گذشته که دین اسلان به یک استراتژی دولت حتی مذهبی تبدیل شده است آگاهی ملی و ایرانی شهروندان بیشتر شده است. یکی از دلایل این امر تأیید هویت ملی مردم  جهان از طریق تقویت خیش در سیاست جهانی شدن است.

دلیل دیگر این است که مقاومت در  برابر فشارهای جارخی با آگاهی قوی وحدت ملی امکان پذیر است.  اگردر سالهای اول انقلاب ، ایدئولوژی بر روی هویت مذهبی تأسیس شده بود  ولی در پاسخ به فراجوان های بین المللی  با هویت ملی و مذهبی جایگزین شد. در سالهای اخیر ، وحدت دینی و ملی  وزن سنگینی  دارد. یکی از دلایل گریز ایران هنوز از "انقلاب های رنگی"  سورت گرفته در منطقه عامل وحدت در اطراف هویت ملی است. 

این تصادفی نیست ، زیرا هویت ملی در  نا خودآگاه انسان در سطح پایین تر و آگاهی مذهبی درسطح بالا  ترقرار گرفته است. اقدامات انسان توسط ناخودآگاه تنظیم می شود. در این صورت    چشم پوشی از آگاهی ملی که اقدامات و شخصیت انسان را تشکیل می دهد ، غیرممکن است.

وراث فرهنگ امپراتوری بی تحرک همسایگان خود را به عنوان یک بادیه نشین ارزیابی می کنند و خود را در وضعیت دولت و مردم پیشرو منطقه می بینند. ایرانیان بدون در نظر گرفتن هویت قومی ، بودن بخشی از بزرگ را (شهروندی امپراتوری) انتخاب می کنند نه از هم پاشیدن و بخشی ازکوچک بودن را. فرد که دارای شعور امپراتوری است انتهای مرزهای را قادر به  دیدن نیست. مسئله این است که در حالیکه مرزهای امپراتوری تاریخی به تدریج تنگ تر شده و در چارچوب یک کشور قرار گرفته ولی حافظه ژنتیکی هنوز در مرزهای امپراتوری گیر کرده است. ایرانی خود را در مرگز فرایند ها احساس می گند.   مطمئن است که تهترین ها به او تعلق دارد. 

دانستن اینکه او درباره چه فکر می کند و در حقیقت چه  خواهد کرد دشوار است. در نگاه اول ، تفکر بیش از حد او برای بصمیم گیری را می توان به عنوان ضعف ارزیابی کرد. در واقع او افکار خود را برای به دست آوردن پیروزی  رو   تنوع  گزینه  ها متمرکز کرده است. 

این ویژگی را می توان در عملکرد ورزشکاران ایرانی مشاهده کرد. ورزشکاران بارها در میدان عملکرد خود متمرکز می شوند. همه احساسات در درون پنهان است. پرخاشگری واضح علیه حریف خود بروز  نمی دهد. بنابراین ، او حریف خود را گمراه می کند و طرف مقابل نمی تواند  درک کند که ایرانی که رو برویش ایستاده  قوی یا ضعیف است ، یا می ترسد یا  او را به میدان فرا می خواند. سردرگمی روانی ایجاد می شود. وقتی ایرانی به راست نگاه می کند و به چپ می رود، نمی توان پیش بینی کرد که چه قدمی برمی دارد. او درخانه ای یک اتاقه احساس می کند یک عمارت است.آگاهی امپراتوری کار ارتش را پرحجم تر و چند کارکردی می کند. شعور امپراتوری نگاه انسان را دورتر کرده است و ممکن است مسائل کوچک را فدای چیزهای بزرگ کند. زندگی بی تحرک و آب و هوای مطبوع گرچه آن را کند کرده است، اما مانند اعراب که در اثر رونق نفت بی اثر بودند، آن را تنبل نمی کرد. گفتن آنچه فکر می کند ویژگی یک ایرانی نیست. او قرار نیست از شمادشمن بسازن. زیرا در این صورت به شما پشت می کند و فضایی برای دریافت ضربه از پشت ایجاد می کند. پشت یک ایرانی باید همیشه به یک چیزی تکیه کند. در این صورت او فرصت فکر و عمل دارد. چون دوست دارد زیاد فکر کند، تمایلی به ریسک ندارد. به عنوان مثال، با افزایش فشارها و تهدیدها، می بینیم که ایران با شدت بیشتری مانور می دهد.
انعطاف ذاتی درونی، توانایی فروش با قیمت بالا. ایران یک کشور تجاری است. یک تاجر باید بداند چگونه ارزان بخرد و بالا بفروشد، چه بخرد و چه زمانی بفروشد و از تقاضای بازار آگاه باشد. در واقع بازرگان یک دیپلمات است. دیپلماتی که بتواند به موقع مانور دهد و با اندک ضرر از اغتشاشات بزرگ خارج شود. حتی اگر ایرانی مجبور شود به عنوان بازیگر نقش مکمل بازی کند، موفق می شود نقش خود را به عنوان یک نقش اول مطرح کند.

هر چقدر هم که متناقض باشد، میدان جای مورد علاقه ایرانیان است. شعور ایرانی میدان را با امپراتوری یکسان می داند. در زمین باید مدام حرکت کنید و با اطرافیان خود در تماس باشید. همه نمی توانند شما را در زمان به یک شکل ببینند. شما این توانایی را دارید که دائماً مانور دهید، حالات چهره و احساسات خود را مطابق با گروه بعدی افراد تغییر دهید. فراموش نکنیم که یک ایرانی به راست نگاه می کند و چپ می رود. استعاره را دوست دارد. مثلاً   در پرسشی «دیوانه ها و جغدها چرا ویرانی را دوست دارند؟» پخش شده از یکی از شبکه های ایران در واقع هویت خود ایرانیان هست . کمی دیوانه وار، کمی عاقل، متمرکز بر خود در میان جمعیت، متمایل به تخریب و بازسازی. او همچنین دوست دارد در حالت هیجان  - در آستانه باشد. برای صبحی که فردا خاهد امد امروز جشن گرفتن ، ان  را احساس کردن. به دلیل کندی سعی سرعت بخشیدن به زمان  نیز ویژگی ایرانیان است.  برخورد با چنین پرتره روانشناختی پیچیده مانند یک بازی شطرنج است. 

گلنارا اینانج ، مدیر مرکز بین المللی تحلیلی ","Ethnoglobus

کارشناس, روانشناس قومیت شناس,  روانشناس کوانتومی.

اذربایجان.


Вернуться назад